۲۴ ساعت
همه ۲۴ ساعت وقت دارند پس چرا برخی افراد مانند ایلان ماسک، بیل گیتس، انیشتین و … در همین زمان دستاوردهای زیادی دارند و بعضی به سادهترین کارهایشان نیز نمیرسند؟
۲۴ ساعت پربازده،۲۴ ساعت کمبازده
شاید تفاوت ما با انسانهای موفق در این باشد که آنها بر روی نقاط و مهارتهایی سرمایهگذاری کردهاند که ما یا با آنها آشنایی نداریم، یا فراموش کردهایم یا در اولویتمان نیست و بسیاری علت دیگر و همین چند نکته بیتاثیر در افزایش بهرهوری آنها نبوده است. در این مقاله در مورد چند فن و راهکار به ظاهر ساده اما مهم صحبت میکنیم که با اجرای آنها میتوانیم خود را چند پله نسبت به بقیه بالاتر ببریم.
۱- مهارت تمرکز: متمرکز بودن یعنی زمانی که در حال انجام کاری هستیم تمام توجه و تمرکزمان تنها روی آن کار باشد و در آن لحظه مهمترین کارمان تنها همان باشد. در دنیایی که همه چیز از نرمافزارها، برنامههای تلویزیونی و…به سمتی حرکت میکنند که تمام توجه و تمرکز ما را به خود جلب کنند، متمرکز ماندن میتواند چالش بسیار سختی باشد. تمرکز ما توسط عوامل مختلفی در حال دزدیده شدن میباشد و شاید بتوان این احتمال را داد که بشر آینده با کمیابی و نایابی تمرکز مواجه خواهد شد. پس بهتر است که از همین حالا برای آن اقدام کنیم.
یکی از راهکارهایی که میتواند کمککننده باشد، تمرین ذهنآگاهی و مراقبه کردن است. میتوان روزانه با صرف چند دقیقه زمان و از طریق نرمافزارهای مختلف این مهارت مهم را تمرین کرد. راهکار بعدی این است که از فنونی نظیر پومودورو، کار عمیق و… برای انجام کار متمرکزانه استفاده کنیم. تنها با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوان به مطالب زیادی در مورد آنها رسید، در مقالات بعدی نیز سعی میکنیم حتما به آنها بپردازیم.
۲- پذیرش ابهام: ما در دنیای ووکا زندگی میکنیم، دنیایی که سراسر عدم قطعیت است. در هر کجای دنیا هم که باشیم این عدم قطعیت با ماست، پس چه بهتر که بتوانیم ضمن پذیرفتن شرایط به این توجه کنیم که بهترین کاری که اکنون میتوانیم انجام دهیم چیست؟ البته فراموش نکنیم پذیرش شرایط به معنی تسلیم در برابر آنها نیست. به معنی این است ممکن است همه مسیر برای ما واضح نباشد، ممکن است اتفاقاتی ناگهانی نظیر بیماری کرونا تمام معادلاتمان را بهم بزند اما من شرایط را میپذیرم و با در نظر گرفتن آنها اقدام میکنم. برای مثال در اواخر سال ۹۸ قرار بود در مدرسهای به عنوان مدرس مهارتهای مطالعه همکاری داشته باشم، اما آمدن کرونا باعث شد تا کلاسهای حضوری ما لغو شود و متناسب با شرایط، ما مجبور به کوچ به فضای برخط (online) شویم، اوایل این کوچ برای من بسیار سخت بود اما پس از آن فرصتهای بسیاری برای من ایجاد شد و در همان مدت بیش از ۱۵ کارگاه برخط روش مطالعه برگزار کردم.
۳- غلبه بر کاملگرایی (perfectionism): کاملگرایی یعنی داشتن استانداردهایی که ضررهایش بیشتر از منفعتهایش باشد، استانداردهایی که نه تنها کمککننده نیستند بلکه بازدارنده نیز هستند. برای افراد کاملگرا هیچ وقت زمان مناسب انجام کاری نمیآید چون همیشه شرایط میتواند ایدهآلتر باشد. همچنین این افراد معمولا به اهمالکاری دچار هستند و کارهای عقبافتاده بسیاری دارند.
۴-ماتریس آیزنهاور:
در این ماتریس کارها از نظر فوریت به دو دسته فوری و غیرفوری و از نظر درجه اهمیت به دو دسته مهم و غیرمهم تقسیم میشوند.
کارهای مهم و فوری (ضرورت): کارهایی هستند که حتما باید الان انجام شود و اگر انجام ندهیم احتمال اینکه مشکلی پیش بیاد خیلی زیادست. مانند: عمل جراحی آپاندیس که باید همین الان انجام شود وگرنه ممکن است آسیب جبرانناپذیری وارد شود.
کارهای فوری و غیرمهم (بطالت): کارهاییست که الان باید انجام بدهیم اما عموما مهم نیست و تا جای ممکن باید آنها را واسپاری کنیم. مانند: تماسهای تلفنی که با ما گرفته میشوند فوری هستند اما بیشتر آنها مهم نیستند.
کارهای غیرفوری و غیرمهم: کارهایی که نه برای ما مهم هستند و نه فوری مانند بیهوده وقت گذراندن در شبکههای اجتماعی.
کارهای غیرفوری و مهم (ذکاوت): یکی از مهمترین تفاوتهای افراد فوقموفق با افراد عادی در همین کارهاست. نکته مهم در این دسته کارها، این هست که اگر به آنها توجه نکنیم بعد مدتی در دسته کارهای مهم و فوری قرار میگیرند و ضرورت پیدا میکنند. کارهایی مانند مطالعه، آموزش دیدن، عمل به آموزهها و بازنگری مسیرمان در این دسته قرار میگیرند.
یکی از مزایای این ماتریس این است که باعث میشود اولویتهای زندگیمان را بدانیم و برایشان اقدام کنیم.
سخن پایانی
در این مقاله در رابطه با چند مهارت و فن بسیار مهم مانند: متمرکز بودن، پذیرش ابهام، غلبه بر کاملگرایی و ماتریس آیزنهاور آشنا شدیم و راهکارهایی که میتواند روز و زمان ما را پربازدهتر کند یاد گرفتیم. حال زمان اقدام است، شما با کدام یک از این راهکارها تمایل دارید شروع کنید؟
دیدگاهتان را بنویسید