دیگی که برای من نجوشد…
آیا همیشه درگیر مشکلات تکراری هستید؟ آیا وقتی به عقب برمیگردید و ریشه مشکلاتتان را بررسی میکنید ردپای یک یا چند عامل تکراری برایتان نمایان میشود؟ در این مقاله در مورد یک موضوع بسیار مهم یعنی تفکر سیستمی صحبت میکنیم.
تفکر سیستمی چیست؟
میتوان گفت تفکر سیستمی دیدن مسائل و پدیدهها به عنوان یک کلیت است، یعنی به جای تمرکز بر روی جزئیات سعی کنیم ارتباطات و تاثیرات متقابل بین عناصر مختلف را نیز درک کنیم. تفکر سیستمی نگرشی است که به ما کمک میکند بهتر تصمیمگیری کنیم و پیچیدگیهایی ارتباطی و زمانی را در نظر بگیریم.
چرا تفکر سیستمی مهم است؟
اجازه دهید پیش از اینکه وارد دلایل اهمیت تفکر سیستمی شویم با یک مفهوم بسیار مهم به نام ووکا (vuca) آشنا شویم.
ما در دنیای ووکا زندگی میکنیم یعنی دنیایی که پر از ابهام، پیچیدگی، عدم قطعیت و تغییر است. متاسفانه مغز ما برای دنیای پیچیده ساخته نشده است. برای نمونه افراد بسیاری، همزمانی دو موضوع را علت و معلول درنظر میگیریند و یا احتمالا این جمله را خیلی از ما از دوستان یا اطرافیانمان شنیدهایم که میگویند در اقوامشان فردی بوده که تغذیه سالمی نداشته و عمری طولانی داشته است. در دوران کرونا از بسیاری افراد میشنیدیم که میگفتند هر کس بیشتر رعایت کند کرونا میگیرد پس نیاز نیست ماسک بزیند، فاصلهگذاری را عایت کنید و مواردی از این دست.
فواید تفکر سیستمی
از فواید تفکر سیستمی میتوان موارد زیر را نام برد:
۱. حل ریشهای مشکلات پیچیده: تفکر سیستمی به ما کمک میکند تا مسائل را عمیقتر ببینیم و در نتیجه به جای راهحل های کوتاهمدت، بیاثر یا کماثر، برای آنها راهحلهایی کاربردیتر پیدا کنیم.
۲. حل مداوم مشکلات تکراری: برای مثال من متوجه شدهام زمانی که صبحها میخواهم به سرکار بروم زمان زیادی را صرف انتخاب لباس میکنم و این مورد سبب این میشود که دیر به محل کار برسم و استرس زیادی را تجربه کنم. در این راستا تصمیم گرفتهام که شبها پیش از خواب لباسهایی که برای فردا میخواهم بپوشم آماده کنم و در دسترس بگذارم. همین اقدام کوچک باعث شد تا هم در زمان من صرفهجویی شود هم استرسی که ناشی از تاخیر در رسیدن به محل کار هست را کمتر کنم.
۳. بازیکن بینهایت شدن: بازیکن بینهایت واژهای است که از آقای سایمون سینک یاد گرفتهام. به نظر من زمانی که تفکر سیستمی داشته باشیم مسئولیتپذیرتر میشویم و کوتاهمدت فکر نمیکنیم، دنبال لذت یا منافع آنی یا زودگذر نیستیم بلکه همانند یک بازیکن بینهایت دید و نگرش طولانی مدتی داریم و به این فکر میکنیم که آیا این اقدام ما اثرات و نتایجی ماندگار دارد؟ اگر این اقدام را انجام دهم در آینده نیز از خود قدردانی میکنم؟ مسئولیت من در این شرایط و موقعیت چیست و چه اقدامی باید انجام دهم؟
چطور تفکر سیستمی داشته باشیم؟
۱. برای داشتن تفکر سیستمی باید به این توجه کنیم که امکانات چگونه میتواند به جای ما به سیستم سود برساند. به عبارتی تنها به فکر منافع خودمان نباشیم بلکه سعی کنیم شرایط برد-برد ایجاد کنیم.
۲. به تاثیرات جانبی عملکرد و تغییر در یک قسمت از سیستم بر سایر اجزا و کل سیستم توجه کنیم. این تحلیل به ما کمک میکند تا از تغییرات ناخواسته و پیچیدگیهای ناشی از روند تعاملات درک بهتری داشته باشیم.
۳. باید به تاثیرات طولانیمدت و نتایج ناخواسته دقت کنیم. معمولا تغییر یک عنصر در سیستم ممکن است تاثیرات زنجیرهای در سایر عناصر داشته باشد. در نتیجه مهم است که در تحلیل تاثیرات و تغییرات ممکن در سیستم به جوانب طولانیمدت توجه کنیم.
۳. در این زمینه سعی کنیم آموزش ببینیم. دورهها، کتابها و منابع زیادی وجود دارند که میتوانند در این زمینه کمککننده باشند.
جمعبندی
در این مقاله، با تفکر سیستمی آشنا شدیم و متوجه شدیم هر گاه تصمیم داریم اقدامی انجام دهیم کافی است بررسی کنیم که این اقدام، برای چه مدت زمانی بهترین است؟ آیا تنها برای این لحظه خوب است و یا اثری بلندمدتتر دارد؟
پ.ن: بحث تفکر سیستمی بسیار گسترده میباشد و این مقاله تنها برداشت کوچکی از آموزههای من در زمینه تفکر سیستمی میباشد.
دیدگاهتان را بنویسید