فرایند تغییر
شاید برایتان این سوال پیش بیاید که چرا تغییر کردن سخت است؟ برای این موضوع بهتر است سراغ مغزمان برویم. برای بررسی مغزمان باید برگردیم به زمانهای خیلی دور حدود چهل هزار پنجاه هزار سال پیش، زمانی که اجداد ما غارنشین بودند. جد ما برخلاف ما که میتوانیم هر زمان که خواستیم از منزل و از طریق تلفن همراه هر غذایی که مدنظرمان هست را سفارش دهیم، مجبور بوده برای تهیه و خوردن غذا مسیر طولانیای را طی کند تا در نهایت ریشه هویجی و …پیدا کند. از طرفی منابع نیز نامحدود بوده است.
مغز پرمصرف، مغز کم مصرف
با وجود اینکه مغز حدود یک درصد وزن بدن ما را تشکیل میدهد اما حدود ۲۰ درصد از انرژی ما را مصرف می کند پس با این وجود مغز ما خیلی پرمصرف است. حال این مغز پرمصرف سعی میکند تا جای ممکن بهینه مصرف کند. (همانطور که در بالا هم اشاره کردیم، در آن زمان منابع محدود بوده است)
مغز برای اینکه کم مصرف بماند از الگوها و روشهایی استفاده میکند که یکی از این موارد مقاومت در مقابل تغییر است، چون انجام کار جدید انرژیبر هست. فرض کنید جد ما هر روز از مسیری جدید از غار خود خارج میشده قطعا با موانعی مانند: حیوانهای درنده، موانع محیطی و … مواجه میشده است و خب این نیز فرایندیست انرژیبر.
بارها برایمان پیش آمده که تصمیم گرفتهایم در زمینههای مختلف زندگی مانند عادات، تغذیه، ورزش کردن و… تغییر کنیم. شاید یک یا چند بار هم تلاش کرده باشیم اما بعد رها کردهایم و ناامید از تغییر به همان سبک زندگی ادامه دادهایم.
مغز بسیار هوشمند هست و صرفا با گفتن جمله (من میخواهم تغییر کنم) ساختار خود را عوض نمیکند بلکه میگوید من زمانی ساختارم را عوض میکنم که مطمئن شوم واقعا میخواهی تغییر کنی. باید آن استمرار را در تو ببینم تا ساختارم را تغییر دهم. پژوهشهای زیادی نیز انجام شده که نشان میدهد مغز ما بر اساس رفتار ما ساختارش را عوض میکند.
مهندسی محیط
یکی از راههایی که در این مسیر به ما کمک میکند مهندسی کردن محیط است. یعنی محیط را به نحوی برای خود فراهم کنیم که ما را در راستای تغییری که مدنظرمان هست هدایت و حمایت کند. بودن در کنار افرادی که استاندارد مطلوب ما، زندگی معمولی آنها میباشد نیز برای رسیدن به این هدفمان میتواند کمککننده باشد.
شاید برایتان این سوال پیش بیاید که من چنین افرادی را در اطرافم ندارم، یکی از راههایی که خودم نیز در این مورد انجام میدهم مطالعه کتاب، شرکت در کلاسهای آموزشی، دنبال کردن این افراد در شبکههای اجتماعی و مواردی از این دست میباشد.
یکی دیگر از راهکارهایی که در این زمینه میتواند موثر باشد، این است که از اطرافیانمان بخواهیم در این مسیر به ما کمک کنند. این موقعیت را تصور کنید که شما تصمیم گرفتهاید کمتر از تلفن همراهتان استفاده کنید، ممکن است گاهی فراموشتان شود بنابراین میتوانید از مادر، خواهر و … درخواست کنید که هر زمان شما را در این وضعیت دیدن، یادآوری کنند که استفاده از تلفن همراهتان را متوقف کنید. همچنین خودتان هم میتوانید بر روی دیوار اتاقتان و سایر مکانهای پر رفتوآمد نوشتهای نصب کنید که به شما این مورد را یادآوری کند. از طرفی نرمافزارهای بسیاری نیز در این زمینه تولید شدهاند که به آنها ردیاب عادت میگویند. میتوانید از آنها نیز برای یادآوری و پیگیری کردن روند عادتتان استفاده کنید.
راهکار بعدی شاید برای شما کمی غمانگیز باشد.کافیست زمانی برای خود بگذارید و بررسی کنید آیا دوستان شما کسانی هستند که شما را از این مسیر دور میکنند و یا حمایت میکنند؟ شاید نیاز باشد در دوستانتان تجدید نظری داشته باشید.
دیدگاهتان را بنویسید